در مقاله حاضر نویسنده با بررسی برخی آمارهای تکان دهنده درباره میزان افزایش طلاق در ایران و جهان، به تحلیل زمینه های بروز طلاق از دیدگاه قرآن می پردازد و از آن به عنوان آخرین راهکار و منفورترین حلال خداوند یاد می کند که با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
از بین رفتن قباحت طلاق
بی گمان طلاق، مبغوض ترین حلال خداوند است. از این رو به عنوان آخرین سازوکار در زندگی مشترک از سوی خداوند تشریع شده تا زندگی های به بن بست رسیده را به شکلی دیگر سامان دهد. آموزه های قرآنی زمانی به مسئله طلاق پرداخته که هیچ یک از راه های دیگر چون عفو و بخشش دوطرف، حکمیت و داوری خانوادگی و مانند آن نتوانسته است اختلافات میان زن و شوهر را حل و فصل کند و به زندگی مشترک تداوم دهد.
در روزگاری نه چندان دور، هر خانواده ایرانی از شنیدن نام طلاق، لرزه بر اندامش می افتاد و خانواده ها به هیچ وجه تن به این حلال خدا نمی دادند و می کوشیدند تا به هر شکلی شده، زندگی مشترک را حفظ کنند. حتی هر یک از دو طرف زندگی زناشویی از بسیاری از حقوق شرعی و طبیعی خود می گذشت تا بنیان خانواده را حفظ کند. این مسئله زمانی اهمیت بیش تری می یافت که فرزندانی در این میان به سبب طلاق در وضعیت بحرانی قرار می گرفتند و آینده آنان به شدت تحت تأثیر جدایی پدر و مادر در معرض خطر قرار می گرفت.
درباره یکی از مراجع تقلید معروف دهه های اخیر نقل می کنند که او زنی بدزبان و تندخو داشت، به گونه ای که حتی شاگردان و مقلدان آن مرجع، از شیوه رفتاری زن به شدت انتقاد می کردند. با این همه، آن مرجع بزرگوار حاضر به طلاق زن نشد؛ زیرا آن را آزمونی برای خود می دانست و ترس این داشت که اگر طلاق دهد و با فرد دیگری ازدواج کند، آن فرد به سبب همین بدزبانی و تندخویی، وی را کتک بزند و بیازارد.
این درحالی است که در جامعه امروز اندک اندک قباحت بسیاری از رفتارها و نابه هنجاری ها ریخته شده و همانند غیرمسلمانان، نخستین راهکار و سازوکار برای حل اختلافات طلاق قرار می گیرد و پدر و مادرهای دو طرف به سادگی با آن کنار می آیند و حتی تشویق و ترغیب به این عمل می کنند. بدین ترتیب با جامعه ای روبه رو می شویم که عنصر هرج و مرج خانوادگی، بیماری های روحی و روانی در میان جوانان، اباحه گری، فساد و فحشای خیابانی و مانند آن افزایش می یابد و خانواده های سالم نیز به سبب گسترش زنان مطلقه، تهدید به فروپاشی می شوند.